امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

ازتومی نویسم نازنینم(فندق من وبابا)

شمارش معکوس تا تولد فندق

قند عسل مامان سلام امروز که دارم برات می نویسم دقیقا 15 روز تا تولدت مونده واین مامان سربه هوا هنوز هیچ کاری واسه پسرش نکرده شایدم دلیلش اینکه تولدت مصادف شده با ایام عزاداری امام حسین(ع) وسر دوراهی موندیم..از یک طرف اولین سالگرد تولد دردونه نازمونه که نمی خوایم دست کم بذاریم از طرف دیگه روزهای عزا وعزاداریه ونمیشه جشن وشادی کرد. واما فلسفه اسم گذاریت که امیر حسین شدی: اردیبهشت ماه سال 90 وقتی فهمیدیم که خدا بهمون یه هدیه ناب داده مصادف با سفرمون به مکه بود وحال من زیاد روبه راه نبود ونگران سلامتیت بودیم...تومکه وقتی یه بار حالم بهم خورد ومجبور به استراحت تو هتل شدم...فردای اونروز وقتی به اتفاق بابا رف...
28 آبان 1391

امروز7آبان ماه سال 91 روز یکشنبه

شیطون بلای مامان سلام.عزیز دل مامان چندروز بعد انشاالله وارد ماه دوازده زندگیت میشی...شرمنده ام که هرماه سروقت نمی تونم وبتو آپ کنم. راستی چهار تا از مرواریدای خوشگلت دراومده،اولین دندونت تو ده ماهگیت در اومد..از وقتی دندونات در اومده خوردنی تر شدی پسر ناز من...انشاالله تو اولین فرصت عکس دندون دارتم میذارم... امیر حسینم دیگه هزار ماشاالله به چهار دست وپا رفتن قانع نیستی ومیخوای راه بری...بخاطر همین زیاد زمین میخوری ومن وبابایی حسابی دلمون کباب میشه...انشالله که صحیح وسالم بزرگ بشی ومرد بشی و باعث افتخار من وبابایی بشی. راستی امیر حسینم از خاطرات این چند وقتت مسافرتمون به تهران بود که به اتفاق همکارم سه...
7 آبان 1391
1